چند روزي نمي تونم آپ شم
با عرض پوزش من چند روزي نمي توانم آپ بشم
با عرض پوزش من چند روزي نمي توانم آپ بشم
نمی دانم که هجران کی سرآید
وَیــارغرقِ نورم ازدر آید
سلام وصدسلام ای نور دیده
رُخـَت را کن عیان وقتش رسیده
سلام ای پورِ زهرایِ زکیّه
سلام ای سَمبُلِ خَیرُالبَریّه
بیا ای مأمَنِ عشقِ خلایق
ببین، طوفان مرا بشکسته قایق
بیا ای فاتحِ دلهایِ عـُشّاق
صلا بَر زن زِکعبه تا به آفاق
بیا ای ساقی و پُرکن پیاله
بده آهی کنم سودای ناله
بیا درکربلا پیمان ببندیم
پس از این دفتر هجران ببندیم
بیا باتو جماعت را بخوانیم
کزآن درس شجاعت را بخوانیم
خدایا روزی ام را آنچنان ده
زنورِ رویِ وی آرامِ جان ده
در حدیث دیگری نقل است: فضیل از امام باقر ـ علیه السلام ـ پرسید: آیا برای ظهور, وقتی معین شده است؟ آن حضرت فرمودند: تعیین كنندگان وقت ظهور دروغ می گویند! تعیین كنندگان وقت ظهور دروغ می گویند! تعیین كنندگان وقت ظهور دروغ می گویند.[1]
مطلب دیگر این كه امام رضا ـ علیه السلام ـ می فرماید: قائم شما وقتی ظهور كند چند نشانه دارد: با آن كه بسیار عمر كرده است اما گویی چهل سال یا كمتر دارد, دیگر این كه با گذشت روزها و شب ها پیر نمی شود تا آن كه أجلش فرا رسد.[2]
نشانه های ظهور
نشانه های ظهور حضرت مهدی ـ علیه السلام ـ را كه در كتاب های حدیثی نقل شده است را می توانیم به سه نوع تقسیم كنیم:
نخست: نشانه های عمومی كه از انحرافات كشورهای اسلامی و غیر آن بر می خیزد و جوامع بشری را آلوده می كند این نشانه ها ممكن است ده ها سال پیش از ظهور پدید بیابد. مانند رواج ربا خواری و فساد و فحشا.
دوم: نشانه هایی كه سالیان اندكی پیش از ظهور وجود می یابند و از جمله پیشگویی هایی از حوادث آینده به شمار می آیند مانند خروج سفیانی, قاتل سید حسنی و ...
سوم: نشانه هایی كه در همان سال ظهور یا یك سال پیشدر سرى نيست كه سوداى سركوى تو نيست
دل سودا زده را جز هوس روى تو نيست
سينه غمزدهاى نيست كه بىروى و ريا
هدف تير كمانخانه ابروى تو نيست
جگرى نيست كه از سوز غمت نيست كباب
يا دلى تشنه لعل لب دلجوى تو نيست
عارفان را ز كمند تو گريزى نبود
دام اين سلسله جز حلقه گيسوى تو نيست
نسخه دفتر حسن تو، كتابى است مبين
ور بود نكته سربسته، به جز موى تو نيست
|
ترسم كه اشك در غم ما پرده در شود |
|
|
گويند سنگ لعل شود در مقام صبر |
آرى شود و ليك به خون جگر شود |
|
خواهم شدن به ميكده گريان و داد خواه |
كز دست غم خلاص من آن جا مگر شود |
|
از هر كرانه تير دعا كرده ام روان |
باشد كز آن ميانه يكى كارگر شود |
|
اى جان حديث ما بر دلدار بازگو |
ليكن چنان مگو كه صبا را خبر شود |
|
از كيمياى مهر تو زر گشت روى من |
آرى به يمن لطف شما خاك زر شود |
|
در تنگناى حيرتم از نخوت رقيب |
يا رب مباد آنكه گدا معتبر شود |
همه ما سعی میکنیم که از افراد بزرگ درس زندگی بگیریم و دوست داریم رمز و راز موفقیت آنها را بدانیم. اما فراموش میکنیم که گاهی بزرگترین درسهای زندگی از کوچکترین موجودات کنار ما گرفته میشوند.
مثلاً مورچهها را در نظر بگیرید. آیا باور میکنید که این موجودات کوچک میتوانند به ما یاد بدهند که چطور باید زندگی بهتری داشته باشیم؟
از رفتار مورچهها میتوانیم چهار درس مهم بگیریم که به ما برای داشتن زندگی بهتر کمک میکنند.
1. مورچهها هیچوقت تسلیم نمی شوند. آیا متوجه شدهاید که چطور مورچهها همیشه به دنبال راهی برای رد شدن از موانع هستند؟ انگشتتان را در راه یک مورچه قرار دهید و آن را دنبال او بکشانید، یا حتی روی او. مدام به دنبال راهی برای عبور از انگشت شما خواهد بود. هیچوقت یکجا نمیایستد و گیج نمیماند. هیچوقت دست از تلاش
پیرمردی صبح زود از خانه اش بیرون آمد.پیاده رو در دست تعمیر بود به همین خاطر در خیابان شروع به راه رفتن کرد که ناگهان یک ماشین به او زد.مرد به زمین افتاد.مردم دورش جمع شدند واو را به بیمارستان رساندند. پس از پانسمان زخم ها، پرستاران به او گفتند که آماده عکسبرداری از استخوان بشود.پیرمرد در فکر فرو رفت.سپس بلند شد ولنگ لنگان به سمت در رفت و در همان حال گفت:"که عجله دارد ونیازی به عکسبرداری نیست" پرستاران سعی در قانع کردن او داشتند ولی موفق نشدند.برای همین از او دلیل عجله كردنش را پرسيدن پير مرد گفت زنم در خانه سالمندان است.من هر صبح به آنجا میروم وصبحانه را با او میخورم.نمیخواهم دیر شود!" پرستاری به او گفت:" شما نگران نباشید ما به او خبر میدهیم. که امروز دیرتر میرسید." پیرمرد جواب داد:"متاسفم.او بیماری فراموشی دارد ومتوجه چیزی نخواهد شد وحتی مرا هم نمیشناسد." پرستارها با تعجب پرسیدند: پس چرا هر روز صبح برای صرف صبحانه پیش او میروید در حالی که شما را نمیشناسد؟"پیر مرد با صدای غمگین وآرام گفت:" اما من که او را مي شناسم
بيابان ها ، فراق تو را ترك خورده اند
و خروش مي كنند درياها اضطراب دوري ات را.
زمين آينه دار حضور توست
تا عظمتت را بر كهكشان ها ناز برد.
فراموشي ، هديه دشمنان توست
تا بشريت را به خنده فريب دهند.
ما چراغاني مي كنيم يادت را
تا پادشاه شهر كوران بداند
كه چشم هايمان را فرشي ساخته ايم
تا هر چشمي چراغي باشد بر مقدم ظهور تو
كاش ميشد كه مرا هم ببري
تو كه از نسل سپيد سحري
اين حوالي پر از بي خبري است
كسي از عشق ندارد خبري
دستها فصل دعا خشكيده است
قلب هر شاخه كبود از تبري
كاش اين پنجره ها بسته نبود
كاش ميشد خورشيد سپري
و خدا فرصت سبزي ميداد
تا دلم باز كن بال و پري
راستي چشم مرا پاسخ باش!
ميشود تا تو مرا هم ببري
من مـیـــان جســـمها جــان دیـــده ام
درد را افکنـــده درمـان دیـــده ام
دیــــده ام بــر شـــاخه احـســـاســها
می تپــد دل در شمیــــم یاسها
زنــدگــی موسـیـقـی گنـجشـکهاست
زندگی باغ تماشـــای خداســت
گـــر تـــو را نــور یـقیــــن پیــــــدا شود
می تواند زشــت هم زیبا شــود
حال من، در شهر احسـاسم گم است
حال من، عشق تمام مردم است
زنـدگــی یــعنـی همیـــــــن پــروازهــا
صبـــح هـا، لبـخند هـا، آوازهـــا
ای خــــطوط چهــــره ات قـــــــرآن من
ای تـو جـان جـان جـان جـان مـن
با تـــو اشــــعارم پـر از تــو مــی شـود
مثنوی هایـم همــه نو می شـود
حرفـهایـم مــــرده را جــــان می دهــد
واژه هایـم بوی بـاران می دهـــد
|
ساقى حديث سرو و گل و لاله مى رود |
وين بحث با ثلاثهء غساله مى رود |
|
مى ده كه نوعروس چمن حد حسن يافت |
كار اين زمان ز صنعت دلاله مى رود |
|
شكر شكن شوند همه طوطيان هند |
زين قند پارسى كه به بنگاله مى رود |
|
طى مكان ببين و زمان در سلوك شعر |
كاين طفل يكشبه ره يك ساله مى رود |
|
آن چشم جادوانه ء عابد فريب بين |
كش كاروان سحر ز دنباله مى رود |
|
خوى كرده مى خرامد و بر عارض سمن |
از شرم روى او عرق و ژاله مى رود |
|
از ره مرو به عشوه ء دنيا كه اين عجوز |
مكاره مى نشيند و محتاله مى رود |
|
باد بهار مى وزد از گلستان شاه |
وز ژاله باده در قدح لاله مى رود |
بارها ديده بودمت
آن چنان كه آب را در آب
و آسمان را در آبي
و سبز را در عشق
غبار ، آينه را تهمت بست
و گرنه
زمان ما بي امام نيست
كجايي كه ديدارت محض است
پاهايمان خشك است و دست هايمان بي تكليف ؟
درختان برگ ريزان دوري تواند
و قرن هاست كه ايستاده اند
تا جمالت را زانو زنند.
شاخه ها ، سلامتي ات را هر لحظه در قنوت اند
خداوند متعال در هر فصلی میوههای متناسب با آن فصل را آفرید تا آدمی بر اساس نیازهای جسمی خود از میوهها استفاده کند. محققان طب قرآنی بر این عقیدهاند که انار به عنوان یک میوه بهشتی از این جهت در فصل پاییز به بار مینشیند که فصل پاییز فصل خزان درختان و گرفتگی آسمان است و برای جلوگیری از افسردگی و نگرانی دانههای انار بسیار مفید بوده و موجب شادابی میشوند.
همچنین پزشکان و متخصصان تغذیه خواص انار را به ۵۰ مورد تقسیم کردهاند:
۱. پوست و ریشة انار ضدکرم
۲. انار معتدل، مقوی، ملین، ادار آور و ضد تشنگی
۳. اگر بعد از غذا انار شیرین خورده شود رنگ چهره زیبا و غذا آسان هضم میشود.
۴ کسانی که لاغر هستند خوردن انار برای آنها مفید است البته نوع شیرین آن
۵ انار شیرین برای کسانی که یرقان دارند مفید است، یک ساعت قبل یا بعد از غذا میل شود.
۶ انار شیرین سرفه را تسکین میدهد و صدا را باز میکند (برای کسانی که آواز میخوانند)
۷. انار شیرین خارشهای بدن را تسکین میدهد
همچو موريم لگد مال سپاه دشمن
كو آن ياور پر مهر سليماني ما
از يهود آتش فتنه است بپا در عالم
بار ديگر بفرست عيسي روحاني ما
جاهليت به جهان بار دگر برگشته
منتي كن بنما رهبر قرآني ما
ما همه معترفيم برستم وغفلت خويش
بپذير از كرمت عُذر و پشيماني ما
ديگر از ديدن عصيان و ستم خسته شديم
بهر ياري بفرست «مهدي» نوراني ما
قلب انوار بود در طپش ديدن او
ديگر اظهار نما ياور پنهاني ما
|
رايحه اي ببويمت، نرگس خوب روي من |
بگذار تا بجويمت ، اي همه جستجوي من |
|
راز دلم بگويمت ، اي همه گفتگوي من |
غم ز دلم برون كنم ، با سخنان گرم تو |
|
مهر تو را به جان خرم اي مه مهرپوي من |
عطر محبت تو گر ، بر ورق دلم زنم |
|
خون جگر ، خبر كند قصه مو به موي من |
دل به اميد تو زنم ، جان به هواي تو كنم |
|
تا دل من شاد كني ، راوي قصه گوي من |
قصه ايي از خودت بگو يا زنسيم يا صبا |
چه خوشست بوی عشق از نفس نیازمندان دل از انتظار خونین دهن از امید خندان
بنا بر نص صریح قرآن کریم، هنگامی که حضرت موسی(علیه السلام) بر آن شد که برای ملاقات و مناجات با پروردگار خویش آهنگ کوه طور نماید، قوم خویش(بنی اسراییل ) را فراخواند و آنان را وعده کرد که تا پایان سی روز آینده به سوی ایشان باز خواهد گشت و آنگاه که خداوند متعال ده روز دیگر بر آن سی روز افزود عده ای از بنی اسرائیل گفتند موسی (علیه السلام) خلف وعده کرده و این مسأله زمینه ساز فتنه سامری و گوساله پرستی قوم یهود گردید. (الأعراف/142)
با توجه به پیامها و عبرتهای موجود در آیه یاد شده باید گفت یکی از آفتها و آسیبهایی که می تواند به منزله یک تهدید برای نهضت انسان ساز و امید آفرین مهدویت به شمار رود مسأله "توقیت" یا تعیین وقت واقعه ظهور است.
به فراست می توان دریافت که مسأله "توقیت" اساسا بر خلاف فلسفه و مفهوم واقعی انتظار فرج است و ای بسا منتظران را سرخورده، دلسرد و ناامید سازد و یا اینکه در اصل اعتقاد ایشان به پدیده ظهور خدشه وارد آورد. چه آنکه وقتی گفته می شود ظهور در فلان زمان مشخص حتما واقع خواهد شد ولی در زمان وعده شده ظهور تحقق نپذیرد آنگاه فرد منتظر افزون بر اینکه ممکن است ایمان خویش را نسبت به اصل ظهور منجی از دست دهد سرشکسته، مأیوس و ناامید نیز خواهد شد. از سوی دیگر چنانچه گفته شود ظهور تا فلان زمان خاص به وقوع نخواهد پیوست آنگاه فرد منتظر به خیال اینکه هنوز تا زمان ظهور فرصت کافی در اختیار دارد تلاش خویش را برای دستیابی به آمادگی لازم برای واقعه ظهور فروخواهد گذاشت.
این روزها در برخی از محافل دینی به نقل از مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی
اي خدا آگهي از بي سر و ساماني ما
از غم روز و شب و درد و پريشاني ما
اي خدا رحم نما بر غم و بدبختي ما
صبح كن اين شب طولاني و ظلماني ما
صاحب كن فيكون امر نما از كرمت
تا دمد صبح و رود اين شب طولاني ما
گشته ايم همچو گله طعمه ي گرگان پليد
لطف كن باز فرست صاحب رياني ما
غرقه در دامن طوفان حوادث شده ايم
نوح ما را بفرست در شب طوفاني ما
همه جا آتش نمرود بپا گشته خدا
كو خليلت كه كند ختم پريشاني ما
قبطيان در همه جا تخت خدايي زده اند
اي خدا باز فرست موسي عمراني ما
تریپتوفان یک اسیدآمینهی ضروری برای بدن است که باعث ساخت سروتونین در مغز و در نتیجه تسکین و آرامش میشود.
با مصرف مواد غذایی که در ذیل به آنها اشاره شده، مابقی زندگی را با اعصابی آرام و روانی سالم ادامه دهید. بر کسی پوشیده نیست که تغذیه تأثیر چشمگیری بر خلقیات و احساسات انسان میگذارد. برای مثال، هنگامی که مقدار زیادی شکر تصفیهشده (شکر سفید) مصرف میکنید، تا چند ساعت بعد احساس افسردگی و بیحوصلگی میکنید. این افزایش سطح قند خون بر روی تمرکز فرد تأثیر میگذارد و متعاقب آن در کار و روابط او خلل وارد میکند.
پرهیز از خوردن اینگونه مواد به معنای رسیدن به آخر دنیا نیست، بلکه در عوض با خوردن این مواد مفید و مغذی علاوه بر داشتن اندامی متناسب، از استرس و اضطراب به دور خواهید بود.
آجیل
از مغزها استفاده کنید
کمبود سلنیوم در بدن باعث اضطراب، افسردگی و خستگی میشود. آجیل (مغزها) سرشار از سلنیوم هستند، لذا مصرف مقداری از انواع آن به طور روزانه برای کاهش اضطراب و دلآشوب مفید میباشد.
قارچ، ماهی تن و ماهی سالمون نیز حاوی مقادیر مناسبی از سلنیوم هستند. با این وجود، مصرف مغزها را فراموش نکنید.
اسفناج
مانند ملوان زبل غذا بخورید!
جام جم آنلاین: پیری اجتنابناپذیر است، اما سرعت پیشروی آن ثابت نیست و سرعت زوال بدن میتواند تحت تاثیر برخی فاکتورها کندتر شود.
شما میتوانید با اجتناب از انواع آلودهکنندهها، سموم سیستمیک و سموم صنعتی مانند فلوراید، دیاکسینها، نگهدارندهها، الکل، سیگار و اشعه UV حاصل از نور خورشید و نیز با مصرف غذاهای سرشار از آنتیاکسیدان مانند ویتامین C و E و سایر ترکیبات حاوی پلیفنلها و آنتوسیانینها و رژیمهای غذایی بر پایه میوهها و سبزیجات ـ که دارای کمترین کالری و سرشار از مواد مغذی هستند ـ دریافت آب پاکیزه کافی و استراحت کافی و ورزش فرآیند پیری را به تعویق اندازید.
متخصصان عقیده دارند ترکیبات یافت شده در حبوبات و غلات سبوسدار در جوان ماندن تاثیر بسزایی دارند و مواد غذایی حاوی آنتیاکسیدان میتوانند آسیبهای ایجاد شده از طریق رادیکالهای آزاد را به حداقل برسانند، همچنین نشان داده شده است رژیمهای غذایی کمکالری (۳۰درصد کمتر از کالری مورد نیاز روزانه) در موشها تا ۴۰ درصد، طول عمر را افزایش داده است.
پایین نگه داشتن سطح کلسترول خون نیز روند سخت شدن رگها را کند میکند و باعث محافظت از قلب میشود. با ورزش مداوم نیز میتوانید از دست رفتن استخوانها و عضلات را محدود کنید. همچنین نشان داده شده است، مثبتاندیشی در افراد، طول عمر آنها را تا هفت ونیم سال افزایش میدهد.
دومین بخش فرمولی ضد پیری، تکمیل کردن هورمونهای بدن با استفاده از موادی است که بالاترین درجه سلامت را نشان دادهاند.
داروهای ضد پیری در چند دانشکده پزشکی مورد بررسی قرار گرفتهاند، هرچند هنوز تحقیقات بیشتری لازم است تا ترکیبات موثرتری یافت شود
از کوچه پرسیدم نشانت را نمی دانست
آن کفشهای مهربانت را نمی دانست
رنجیده ام از آسمان ، قطع امیدم کرد
دنباله ی رنگین کمانت را نمی دانست
اینگونه سیب سرخ هم از چشمم افتاده است
شیرینی اش ، طعم لبانت را نمی دانست
قیچی شدم ، بال و پرم را یک به یک چیدم
ســـَمت ِ وسیع ِ آسمانت را نمی دانست
لای ورقها ، نامه ها ، دفترچه ها گشتم
حتی کتابی داستانت را نمی دانست
آخرین باری كه خندیدید كی بود؟ یادتان هست؟ منظور یك خنده خوب و از تهدل است؛ خندهای كه صورت شما را سرخ كند و هنگام خندیدن اشك از چشمانتان جاری شود. البته خندیدن آسان است، اما هنگامی كه بتوانید اندیشههای خود را تحت تسلط درآورید میتوانید ادعا كنید به كنترل شادمانی خود نیز دست یافتهاید.
وقتی اصول شادمان زیستن را بیاموزید، آن وقت به آسانی میتوانید با كمك آن بهتر زندگی كنید. خندیدن و شاداب بودن كاملا طبیعی است. خنده چیز كوچكی است كه میتواند نتایج بزرگ بر جای گذارد. هیچ غذایی مغذیتر از شادمانی نیست. پس اگر قرار است روزی تصمیم بگیرید شاد و خوشحال باشید، چرا آن روز همین امروز نباشد؟ بنابراین با خنده و شادی و نشاط به استقبال روز جدید بروید.
خنده را فراموش نكنید.
شوخطبع باشید.
به زندگی خود شادی ببخشید.
خود را شاداب و خندان نگه دارید.
تبسم كردن را تمرین كنید تا برای شما عادتباز از تو مي نويسم ، اي تمام هستي جهان
از تو مي نويسم اي مسافر دل جهان
شعله شعله آتشي به پاست در درون من
تند و پرشتاب هر چه مي رود جلو زمان ...
از خودم سوال مي كنم هميشه : از زمين
تا شما چقدر فاصله است ، چند كهكشان ؟!
تا شما كه مويمان سپيد شد به راهتان
تا شما كه فرش راهتان شده است آسمان
روزهاي هفته كارمان شده است انتظار
عصرهاي جمعه بغض گريه هاي بي امان ...
جمعه هم گذشت و تو نيامدي و من هنوز
از تو مي نويسم اي تمام هستي جهان
آمده ام،آمدم ای شاه ، پناهم بده خط امانی ز گناهم بده
ای حَرمَت ملجأ در ماندگان دور مران از در و ، راهم بده
ای گل بی خار گلستان عشق قرب مکانی چو گیاهم بده
لایق وصل تو که من نیستم اِذن به یک لحظه نگاهم بده
ای که حَریمت به مَثَل کهرباست شوق وسبک خیزی کاهم بده
تاکه ز عشق تو گدازم چو شمع گرمی جان سوز به آهم بده
لشگرشیطان به کمین من است بی کسم ای، شاه پناهم بده
از صف مژگان نگهی کن به من با نظری ، یار و سپاهم بده
در شب اول که به قبرم نهند نور بدان شام سیاهم بده
ای که عطا بخش همه عالمی جمله ی حاجات مرا هم بده
باز چون اشكي به راه افتادهام جمكران در پيچ و تاب جادهام
جانب تو اشكريزان آمدم جمكران افتان و خيزان آمدم
جمكران از دور ميبينم تو را باز غرق نور ميبينم تو را
عاشقان را چشمكي از او بزن اي چراغ جمكران سوسو بزن
وه چه مشتاقم به سويت جمكران عاشقم بر جستجويت جمكران
دوستان اين جمكرانِ خوب ماست آه اينجا خانة محبوب ماست
از چراغ كوچة دلدار ما جمكران نزديك شد ديدار ما
ديگر آري در دلم تشويش نيست يكقدم تا جمكرانم بيش نيست
جمكران شكر خدا گويم تو را ميفتم بر خاك و ميبويم تو را
سرمة چشمِ جهاني جمكران كوچة آن دلستاني جمكران
فكر بيحاصل عذابم ميدهد جمكران آيا جوابم ميدهد
هر بيماری قرار نيست با داروهای شيميايی درمان شود. انسان در طبيعت بوجود آمده و طبيعت نيز درمان بيماريهای انسان را به عهده دارد. با كمی دقت ميتوان دريافت كه درمان تمام بيماريهای انسان در گياهان موجود در طبيعت وجود دارد.
اميدواريم كه با استفاده از اين داروها زندگی با نشاط و طولانی را تجربه كنيد....
گیاهان دارویی و خواص آنها:
عرق گياهی اسطوخدوس (مفرح اعصاب)
رفع اضطراب، ضد تشنج، آرام بخش، خواب آور، تقويت كننده مغز و اعصاب
عرق گياهی شنبليله (ديابت)
علاج قند خون از راه فعال كردن لوز المعده و توليد انسولين طبيعي
عرق گياهی شويد (چربي سوز)
پايين آورنده كلسترول، تري گليسيريد خون و چربيهاي زائد
عرق گياهی برگ زيتون (فشار خون)
پايين آورنده فشار خون، فيبرينوليتيك، كنترل آرتيميهاي قلبي
عرق گياهي شيرين بيان (زخم معده)
ضد اسپاسم ضد ترشح اسيد معده، رفع التهابجمكران ما در تو ميگرديم جمع اشك ميريزيم بر گِردت چو شمع
نالة ما را شنيدي جمكران؟ منجي ما را نديدي جمكران؟
جمكران يك دم به صحرا كن نگه لشكر دلدادگان آمد زره
جمكران بنگر كه ياران آمدند با شهيدان، سربداران آمدند
جانب صحرا نظر كن جمكران مهدي ما را خبر كن جمكران
جمكران اي ديدة بيخواب ما آه، آه اي كوچة اربابِ ما
جمكران! مردم ز سوز اشتياق عطر دلبر ميدهد طاق و رواق
رفت آن آرام جان چون از بَرم جمكران ديدي چه آمد بر سرم
با دل اميدوارم آمدم جمكران با كوله بارم آمدم
تا ببينم روي دلبر جمكران آمدم يكبار ديگر جمكران