عيد شما مبارک
با آرزوی سالی خوش و پربرکت برای همه دوستان.
يک هفته يی نيستم
با آرزوی سالی خوش و پربرکت برای همه دوستان.
يک هفته يی نيستم
نگاه دوگانه والدین چه تاثیری بر فرزندان می گذارد؟
تفاوت و تبعیض قائل شدن بین فرزندان موضوع جدیدی در خانواده ها نیست. این امر از گذشته های دور تا به امروز وجود داشته است. در گذشته در خانواده های پدرمحور فرزند پسر ارزش بیشتری داشت و در خانواده های مادر محور، دختر بود که جایگاه بالاتری به خود اختصاص می داد. در خانواده های پر تعداد امروزی تنها دختر یا تنها پسر کانون توجه واقع می شود و وقتی بین والدین اختلاف وجود داشته باشد، گرایش به فرزندان غیرهم جنس زیادتر می شود. زن، پسر خانواده را کانون توجه قرار می دهد و مرد، دختر خانواده را به جایگاه بالاتری می رساند.
از زوایای مختلف می توان درباره دلایل گرایش والدین به یک فرزند و تبعیض قائل شدن بین فرزندان گفت وگو کرد.
در این مطلب ما به بیان نقش سلسله مراتب قدرت در تبعیض قائل شدن بین فرزندان و آینده فرزندانی که نورچشمی والدین هستند، پرداخته ایم.
مشکلات نورچشمی ها
معمولا والدین یکی از فرزندان خود را بیشتر دوست دارند و معمولا همان فرزند قربانی می شود، زیرا رشوه زیادی از پدر و مادرش دریافت می کند.به این فرزند محبت و توجه زیادی می شود و امکانات بیشتری در اختیار وی قرار می گیرد. این محبت های افراطی باعث می شود که او نتواند در زندگی آینده اش موفق عمل کند، میزان سازگاری او در زندگی کمتر است و تاب مقاومت در برابر مشکلات را ندارد زیرا همواره از حمایت های بی دریغ والدین برخوردار بوده است. این دسته از افراد یا در زندگی بسیار دست و پا چلفتی می شوند و یا زورگو که در هر دو صورت ناموفق خواهند بود. دکتر شهرام ناصری با بیان این مطلب ادامه می دهد: بدون شک والدین همه فرزندان خود را دوست دارند اما تفاوت در چگونه دوست داشتن است. در واقع آن ها در چگونگی دوست داشتن بین فرزندان فرق می گذارند.نکته بسیار مهم اما فراموش شده در بسیاری از خانواده ها این است که والدین نمی دانند نقش پدرانه و مادرانه چقدر در زندگی و آینده کودک مهم است. پدر و مادر فرزندان خود را دوست دارند اما باید به شیوه های متفاوتی آن ها را دوست داشته باشند. مهر و محبت مادر باید بی قید و شرط و محبت پدر باید مشروط باشد زیرا نقش پدرانه این گونه اقتضا می کند. این در حالی است که در بسیاری از خانواده ها دو مادر در خانواده وجود دارد. به بیان دیگر پدر و مادر هر دو تلاش می کنند که به کودک بی قید و شرط محبت کنند و می پندارند این شیوه بهترین روش تربیتی است. هر دو در عرض هم قرار می گیرند و سلسله مراتب قدرت در خانواده وجود ندارد.
سلسله مراتب قدرت
در خانواده باید مرد در راس هرم قدرت باشد. مهر و محبت خود را به اعضای خانواده ابراز کند و توان این کار را داشته باشد اما باید محبتش به فرزندان مشروط باشد و بین فرزندان بنا به تفاوت های شخصیتی و سنی تفاوت قائل شود. در خانواده پس از پدر و مادر، فرزند در رتبه سوم قرار دارد. در حالی که بسیاری از والدین فرزند را راس هرم قدرت خانواده می نشانند و فکر می کنند با این کار چه ایثار و گذشتی از خود نشان داده اند.رعایت سلسله مراتب قدرت به قدری در خانواده های امروزی نامانوس است که گویی والدین می خواهند ظلم کنند. در صورتی که رعایت این مسئله لطف به فرزندان است زیرا اگر هر فردی به اندازه خودش قدر ببیند برای رسیدن به جای بهتر با دیگران رقابت نمی کند و از آنچه هست راضی است. این سلسله مراتب توسط پدر تعیین و اجرا می شود.مادر نیز باید تابع این سلسله مراتب قدرت باشد و پس از پدر جایگاه دوم را در اختیار داشته باشد. شکایت فرزندان از نادیده گرفته شدن توسط والدین، اغلب از رعایت نشدن سلسله مراتب در خانواده ناشی می شود و...فرزندانی که جایگاه خود و خواهر یا برادر در خانواده را به درستی درک نکرده اند بیشتر ممکن است از بی اعتنایی یا بی توجهی والدین شکایت کنند.
نقش پدر
دکتر ناصری با اشاره به این که متاسفانه بیشتر پدران در خانواده های امروزی خود را دست کم می گیرند، تصریح می کند: نقش پدر در خانواده و جایگاه مناسب وی می تواند از بروز بسیاری از آسیب ها در خانواده پیشگیری کند. محبت پدر به اندازه مادر با ارزش اما مشروط است.یک پدر در صورتی فرزندانش را دوست دارد که شروطی را که گذاشته است، رعایت کنند و خواسته هایش را برآورده سازند. این طرز رفتار معامله نیست بلکه اهرمی برای تربیت و اجتماعی کردن فرزندان است. پدر باید در خانواده قانون بگذارد و سلسله مراتب قدرت را تعیین کند. اول از همه باید بتواند اعمال قدرت کند و بدون احساس گناه یا خجالت، قوانین را سختگیرانه اما با مهربانی اجرا کند. بار دیگر تاکید می کنیم که فرزندان به ۲ مادر نیاز ندارند و وجود پدر ضروری است.
تفاوت، تبعیض
وی در پاسخ به این سوال که چرا با وجود سلسله مراتب قدرت در خانواده باز هم والدین ممکن است به یک فرزند محبت بیشتری نشان دهند، می گوید: هر فردی پس از والد شدن همچنان انسان است؛ انسانی با تمام کم و کاستی ها و خلاءهای شخصیتی. بنابراین کاملا طبیعی است که یکی از بچه ها بیشتر از بقیه مورد توجه قرار بگیرد و این خطا و یا گناهی نیست که والدین مرتکب آن می شوند. این مسئله به ویژه در فرهنگ رایج امروزی با توجه به طرح مسائلی مانند عدالت، مساوات و برابری در همه زمینه ها، بیشتر نمود پیدا می کند. بنابراین تاکید می کنیم که با رعایت سلسله مراتب قدرت و در صورت قرار گرفتن پدر در راس هرم قدرت در خانواده این مشکل خود به خود رفع می شود و اگر هم شکایتی باشد، غیرمنطقی است. پدر باید بر حسب توانایی ها بین فرزندان تفاوت قائل شود، اعمال قدرت کند، جایگاه هر فردی را تعیین و نقش خود را بازی کند. هیچ یک از این کارها به مفهوم تبعیض گذاشتن بین فرزندان نیست.این مشاور خانواده با اشاره به این که به هم ریختن سلسله مراتب قدرت در خانواده تبعیض نام دارد، تاکید می کند: اگر عضوی از اعضای خانواده که جایگاه پایین تری دارد، امتیازات بیشتری دریافت کند تبعیض روی داده و این عضو ممکن است کوچک ترین فرزند یا اولین فرزند باشد. در بسیاری از خانواده های امروزی و طبق فرهنگ قدیمی و سنتی ما، فرزندان ارشد خانواده ارج و قرب بیشتری نسبت به دیگر فرزندان دارند. اما درست به همین دلیل آسیب پذیرترند. این افراد غیراجتماعی هستند. بخشش کمتری دارند زیرا همواره کانون توجه و محبت بوده اند و توقع دارند در زندگی آینده شان هم همین اتفاق بیفتد. آن ها در سازگاری و انطباق پذیری با محیط پیرامون بیشتر دچار مشکل می شوند زیرا همواره چتر حمایتی بزرگ والدین روی سر آن ها بوده است.
بچه های بزرگ تر از زندگی لذت کمتری می برند زیرا آستانه لذت بالایی را تجربه کرده اند و هرگز نمی توانند با لذت های کوچک و جزئی زندگی شادی داشته باشند و در حالی که خواهر و برادرهای کوچک تر با اندک چیزی شاد می شوند، آن ها نمی توانند آن میزان شادی را با دستاوردهای بزرگ تر تجربه کنند.گاهی در خانواده ها به فرزند کوچک تر توجه بیشتری می شود و حتی خواهر و برادرها تمایل زیادی به ابراز محبت به او دارند. فرزند کوچک بیشتر به علت سن کم و ضعف مورد حمایت والدین به ویژه مادر قرار می گیرد که این امر او را آسیب پذیر می کند. زیرا او همواره احساس وابستگی و نبود استقلال می کند و حمایت همه جانبه و همیشگی والدین را می خواهد و در صورت نبود این حمایت به سرعت احساس ضعف و ناتوانی می کند.
سلام با توجه به نزديكي سال نو بازار تبعيض خانوادها در بين فرزندانشان داغ داغ است به همين منظور اپمي ميخواهم داشته باشم با عنوان نگاه دوگانه والدین چه تاثیری بر فرزندان می گذارد؟
لطفا نظرتان را در مورد اين اپ برايم ارسال كنيد
یاد بیگیرید چطور زندگی زناشویی نامطلوب خود را دوست بدارید
یک روز صبح پاییزی مریم در آشپزخانه مشغول نوشیدن چای بود. درخت داخل حیاط طلایی شده بود و خورشید میتابید. او باید آماده میشد تا سر کار خود در دفتر مجله حاضر شود. با نارضایتی به این فکر میکرد، "چرا حالا که ازدواج کردهام هم باز باید سر کار بروم؟ چرا شوهرم نباید از من محافظت کند؟ دوست دارم در خانه بمانم. به یاد میآورد، "این فکر شوکهام کرد. بعد از فکرم خندهام گرفت. من عاشق کارم بودم و هیچوقت به این فکر نمیکردم که از آن بیرون بیایم. تازه به درآمد آن هم نیاز داشتیم. متوجه شدم که آن قسمت از من به دنبال یک ازدواج خیلی سنتی بود. آنجا شوهرم را بخاطر یک انتظار ناگفته و درواقع احمقانه متهم کردم که از دوران کودکی با من بوده است.
انتظارات و توقعات زندگی زناشویی که نیمه پنهان بوده و به زبان نمیآیند، زن و شوهرها را در مرحله ادراک به آزمایش میکشد. این "قوانین" که در دوران کودکی و سالهای نوجوانی با نگاه کردن به والدینمان و جذب مفاهیم مربوط به نقش زن و شوهر در جامعه؛ از وابستگیها و اعتقادات مذهبی ما؛ از برنامههای تلویزیونی، فیلمها و کتابها شکل میگیرند. عشقها و دوستیهای قبلی هم میتوانند شکلدهنده انتظارات ما باشند. و در سطحی عمیقتر، معمولاً باور داریم که همسرمان زخم و جراحتهای روحی درونی ما را التیام خواهد بخشید.
این تخیلات بعد از ازدواج بیرون میآیند (که برای آنهایی که سالها قبل از ازدواج دوست بوده و رابطه داشتهاند واقعاً تعحببرانگیز است). اما متخصصین عقیده دارند که تخیلات مربوط به کارهایی که همسرتان باید و نباید انجام دهد، خطرناک هستند. اگر همسرتان را با یک استاندارد غیرممکن مقایسه کنید، اگر نتواند ذهن شما را خوانده و آسیبهای کودکی شما را التیام بخشیده و به طرز جادویی زندگی رویایی برای شما بسازد، ناامید و دلسرد خواهید شد.
وقتی زوجی هنوز دلباخته هم هستند، نیاز به چیز زیادی ندارند چون هنوز از آن عشق و دلباختگی اولیه لذت میبرند. توقعتان خیلی کم است، احساسی عالی دارید و زمان زیادی را برای خوشنود کردن همدیگر صرف میکنید. اما هرچه رابطه عمیقتر میشود، توقعات و انتظارات تغییر میکنند. و زمانیکه آن نیازها برآورده نشوند، دیگر کاری از دست همسرتان برای خوشنود کردن شما برنخواهد آمد و همه چیز آزاردهنده به نظر خواهد رسید. هر خستگی و دلزدگی ثابت میکند که رابطهتان درست نبوده و برای هم ساخته نشدهاید. دعواها و مشاجرهها شروع میشوند و این مشاجرات بر سر موضوعات اصلی که اذیتتان میکند نیست.
دلیل آن معمولاً این است که خودتان هم نمیفهمید که موضوعات و مشکلات اصلی چه هستند—یا از به زبان آوردن آنها واهمه دارید. اولین قدمتان؟ باید انتظارات و توقعات خودتان درمورد ازدواج را آشکار کنید—مجموعهای از اعتقادات شوکهکننده، گاهی مسخره و خندهدار و معمولاً آسیبپذیر. از اینکه آماده کردن صبحانه صبح با کدامتان باشد گرفته تا زمانی که میخواهید بچهدار شوید، از اینکه در چه چیزهایی سرمایهگذاری کنید تا اینکه چند وقت.یکبار رابطهجنسی داشته باشید، از اینکه همسرتان درمورد مدل موی جدیدتان چه باید بگوید تا اینکه صبحها چطور به هم صبحبخیر بگویید.در هر مرحله از زندگی زناشویی ممکن است انتظارات جدیدی به وجود آید، مثل اینکه کی خانه بخرید، کی به اتفاق هم در باغچه گلکاری کنید، کی بچهدار شوید، چطور با یک بیماری حاد کنار بیایید، در زمان سختیهای اقتصادی چه برخوردی داشته باشید و یا حتی رفتارتان در زمان میانسالی. اگر الان مهارت لازم برای کشف انتظاراتتان را به دست آورید، به شما کمک میکند کشف کنید در هر مرحله از زندگی واقعاً چه در ذهنتان میگذرد.
اشتباه متوجه منظورمان نشوید. همه توقعات و انتظارات غیرواقعبینانه نیستند. نیازی هم نیست که انتظاراتتان را نادیده بگیرید. وقتی کنترل توقعاتتان را به دست گرفتید—و همسرتان هم همین کار را کرد—می توانید لیست انتظاراتتان را با هم مقایسه کنید. برای شناختن بهتر همدیگر، درمورد هر کدام با هم صحبت کنید.تصمیم بگیرید که کدامیک از انتظارات همدیگر را میتوانید برآورده کنید. خیلی مهم است که برای خوشنودی همسرتان تلاش کنید، حتی اگر دیدگاه خودتان درمورد یک ازدواج موفق آنگونه نباشد. و از سایر انتظارات بعنوان یک نقطه شروع برای کشف و رشد فردی استفاده کنید: شاید از همسرتان انتظار داشتهاید که یک هیجان جدید وارد زندگیتان کند اما توقعاتتان برآورده نشده است. خودتان فعالیتهایی که دوست دارید را دنبال کنید: صخرهنوردی؟ اسکیت؟ یا شاید هم طراحی جواهر؟
نکاتی مثبت
انتظارات خود—و همسرتان-- را بپذیرید. این امیدها و آرزوها—و حتی بایدها—نشانه نیازهای عمیق شماست. ازدواج شما قادر به برآورده کردن همه آنها نیست اما نادیده گرفتن آنها هم باعث میشود هر دوی شما احساس ناامیدی، تنهایی و خشم کنید.
چیزهایی از همسرتان بخواهید که واقعبینانه باشند. احتمالاً همسرتان نمیتواند هر روز صبح صبحانه را آماده کرده و در تختتان بیاورد، روزی سه بار از ظاهر شما تعریف و تمجید کند یا هیچوقت دعوایی شروع نکند. اما میتواند زمان بیشتری برای درست کردن غذا و گذراندن وقت با شما صرف کند. توافق درمورد برخی توقعات واقعبینانه احساس موفقیت و رضایت را در هر دوی شما ایجاد خواهد کرد.
ببینید چه کاری از دست خودتان برمیآید. مریم داستان ما نمیتوانست از شغل خود استعفا دهد و بیخیال در خانه بماند، در صندلی زیر درخت زیبای حیاط لم بدهد و کتاب بخواند اما متوجه شد که میتواند کاری با استرس کمتر پیدا کند که اجازه دهد بتواند از زندگی زناشویی خود لذت بیشتری ببرد. یک سال بعد، کار خود را عوض کرد و زمان بیشتری برای زندگی زناشویی خود و خانواده داشت.
برای چیزی که نمیتوانید داشته باشید افسوس نخورید. یکی از سختترین کارها در ازدواج قبول کردن این است که بعضی از موارد لیست بایدهایتان هیچوقت توسط همسرتان اجرا نخواهد شد—بخاطر اینکه او کامل نیست و دلیلی هم ندارد که شاهزاده قصه شما باشد. وقتی چیزی را واقعاً میخواهید که میدانید قرار نیست به دست بیاورید، میتوانید ناراحت یا عصبانی شوید و یا کاری را بکنیدکه همه زن و شوهرها بعد از گذشت چند سال از ازدواجشان میکنند: افسوس چیزهایی را بخورید که به خاطر تعهد ازدواج نتوانستید به دست آورید. قبول کردن ازدواج و همسرتان باوجود ناکاملی آنها، تمرینی درازمدت است که برای یک رابطه سالم و خوشبخت ضروری است.
از ناامیدی بعنوان نشانهای از انتظارات ناخودآگاه استفاده کنید. وقتی در زندگی زناشویی خود و از دست همسرتان ناامید و دلسرد شدید، کمی مکث کرده و به آن توقعتان فکر کنید. این کار باعث میشود درمورد انتظاراتتان هوشیاری و آگاهی به دست آورید که اعمال و رفتارهایتان را هدایت میکند. آیا توقعتان منطقی بوده است؟ آیا بهتر نیست خودتان آن را برآورده کنید؟
همسرتان را با همسر دیگران مقایسه نکنید—یا ازدواجتان را با دیگر ازدواجها. روی عشق، خندهها، غصهها و کشمکشهای دنیای خودتان تمرکز کنید. هیچ همسری ایدآل نیست و هیچ ازدواج ایدآلی هم وجود ندارد. با این وسوسه که به خودتان بگویید "اگر فقط همسرم شبیه به شوهر دوستم بود" یا "اگر ازدواج ما مثل ازدواج آنها بود" مقابله کنید. هر ازدواجی خاص است و پستیبلندیهای خاص خود را دارد.
مراقب توقعاتی که از خودتان دارید باشید. 30 سال پیش نیست و شما هم پدر و مادرتان نیستید. بااینکه بسیاری از زوجهای تازه ازدواجکرده ناخودآگاه از خود انتظار دارند که زندگیشان به اندازه زندگی والدینشان خوب و کامل باشد. درمورد کلیشههای فرهنگی جامعه از همسر ایدآل نیر همینطور است
خوراکی هایی که برای قلب مفید است
● اسفناج (سبزیجات)
اسفناج منبع غنی از اسید فولیک، پتاسیم و فیبر است. بسته به وعده های غذایی شما، مصرف هر نوع سبزی می تواند قلب شما را تقویت کند. پزشکان ۱۵۰۰۰ مرد بدون سابقه بیماری قلبی را در طول ۱۲ سال مورد آزمایش قرار دادند. آنهایی که دست کم روزانه دو نیم وعده سبزی مصرف می کردند، در مقایسه با بقیه خطر ریسک بیماری های قلبی را تا ۲۵ درصد کاهش دادند. هر وعده بیشتر از این حد، ۱۷ درصد ریسک ناراحتی قلبی را کاهش می دهد.
● سویا
سویا کلسترول را پایین می آورد و از آنجاییکه چربی اشباع شده کمی دارد، منبع بسیار خوبی برای پروتئین در رژیم سلامت قلب است. از منابع طبیعی سویا مثل تمپه و توفو استفاده کنید. برای مثال شیر سویا را می توانید به خوراک جو دو سر یا دانه کامل غلات اضافه کنید. اما مراقب نمک موجود در سویای خود باشید. بعضی از فرآورده های سویا دارای سدیم اضافی می باشد که میتواند برای فشار خون مضر باشد.
● دانه کتان
این دانه از نظر فیبر، امگا۳ و اسیدهای چرب امگا۶ غنی هستند. از این ماده غذایی می توانید در کنار غلات در صبحانه استفاده کنید.
● بنشن
عدس، نخود، لوبیا سفید و قرمز منابع بسیار خوبی برای کلسیم، اسید چرب امگا۳ و فیبر هستند که حتماً باید جایگاهی در تغذیه شما داشته باشند.
● انواع توت
زغال اخته، تمشک، توت فرنگی، توت سفید یا هر نوع دیگری از توت ها که شما بیشتر دوست دارید، حاوی مواد هستند که ریسک ابتلا به سرطان و بیماریهای قلبی را در شما کاهش می دهند. شاه توت و زعال اخته بخصوص برای سلامتی رگها بسیار مفیدند.
● گردو و بادام
بادام و گردو نیز از نظر امگا۳ و چربی اشباع نشده غنی هستند. آنها بخصوص در افزایش فیبر رژیم های غذایی نقش دارند. در واقع همانند زیتون منابع غنی از چربی سالم هستند.
● روغن زیتون
حاوی چربی اشباع نشده است و کلسترول مضر را در خون پایین می آورد و در نتیجه ریسک حمله قلبی کاهش می یابد. تحقیقات نشان می دهد حتی مردانی که زمینه بالا رفتن کلسترول را دارند بخاطر استفاده از روغن زیتون در رژیم غذایی به تعداد کمتری از حملات قلبی درگذشته اند. سعی کنید از روغن زیتون خالص و کمتر فرآوری شده در آشپزی هایتان به جای کره استفاده کنید.
● آووکادو
مقداری کمی آووکادو را به ساندویچ یا سالاد اسفناج خود اضافه کنید تا میزان چربی سالم در رژیم غذایی تان افزایش یابد. آووکادو میزان کلسترول مضر را در خون پایین آورده و بر کلسترول مفید خون می افزاید.
● جو دو سر
صبح خود را با خوراک جو دو سر شروع کنید. جودوسر از نظر امگا۳ و فیبر غنی است و در کاهش کلسترول نقش بسزایی دارد.
باتوجه به اینکه خیلی از دوستان سفارش به کوتاه بودن اپها دارند ولی متاسفانه با تمام تلاشهایی که کردم نتونستم از این کو هتا تر بنویسم آخه موضوع حساسی است ببخشید
آیا شنیدن کلمه خانواده همسر یا "مادرشوهر" فشارخونتان را بالا میبرد؟ آیا برای کنار آمدن با خانواده همسرتان حسابی دچار مشکل شدهاید تا جاییکه واقعاً دوست دارید بدانید چطور میتوانید از دست مادرشوهر و خواهرشوهر یا بقیه اعضای خانواده همسرتان خلاص شوید؟
احتمالاً با عشق فراوان با همسرتان ازدواج کردهاید اما نمیدانستید که بعد از ازدواج مجبور خواهید بود با خانواده سرسخت او هم کنار بیایید و حتی ممکن است الان از آنها متنفر هم باشید. کنار آمدن با خانواده همسر گاهی واقعاً دشوار میشود مخصوصاً اگر طوری وانمود کنند که همه مشکلات از جانب شماست و باعث شوند احساس کنید که بهتر است دهانتان را ببندید تا آرامش برقرار شود. اما خیلی وقتها را مجبورید کنار آنها بگذرانید، مثل روزهای تعطیل و باید بدانید چطور میتوانید به بهترین شکل با آنها برخورد کنید.
مشکلات متداولتان ممکن است شکایت مادرشوهرتان از دستپخت شما یا خانهداریتان باشد، اینکه مدام سوالپیچتان کند که کی میخواهید بچهدار شوید یا از نحوه بزرگ کردن و تربیت بچههایتان ایراد بگیرد. ممکن است مادرشوهرتان حرفی بزند یا کاری کند که تصور کنید هنوز شوهرتان را یک پسربچه کوچولو میبیند. شاید هم از این واقعیت که والدین خودتان و والدین همسرتان نتوانند هیچوقت با هم کنار بیایند واهمه داشته باشید و تصور کنید شاید این مشکلات به زودی زندگی زناشوییتان را برهم زند.
آیا درک نمیکنید که چرا همسرتان در واکنش به تاثیر والدینتان در زندگی زناشویی شما چنین رویکرد خشمگین و ناراحتی دارد؟ اگر مردی هستید که نمیدانید برای اینکه همسر و مادرتان بهتر با هم کنار بیایند چه باید بکنید، باید درک کنید که چرا همسرتان تا این اندازه ناراحت است و چرا برای کنار آمدن با مادرتان یا سایر اعضای خانواده مشکل دارد.
بااینکه درست است که لزومی ندارد در همه موقعیتها پادرمیانی کنید و مشکلات بین همسر و مادرتان را برطرف کنید، اما همسرتان به این دلیل ناراحت است که والدینتان در مسائل کاملاً خصوصی زندگی شما که فقط باید توسط خود شما و همسرتان درمورد آن تصمیمگیری شود، دخالت میکنند. این شامل کنار آمدن با خواهرشوهر، برادرشوهر، پدرشوهر و هر عضو دیگر خانواده که دردسرساز میشود هم میتواند باشد.
از خودتان سوال کنید: اگر کسی وارد خانهتان شده و دستهچکتان را بیاجازه برداشته و بخاطر خرجومخارجتان از شما سوال و جواب کند، آن را رفتاری غیرقابل قبول نمیدانید؟ آیا چون تصور میکنید اینکه پولهایتان را چطور خرج میکنید، هیچ ارتباطی با آن فرد ندارد، نسبت به این رفتار فوراً واکنش نمیدهید؟ همسرتان هم دخالتهای مداوم والدینتان در مسائل خصوصی شما را همینطور میبیند.
همسرتان بیمیلی شما به حرف زدن در این مورد و متوقف کردن این دخالتها در زندگی خانوادگیتان را نوعی خیانت میبیند. همسرتان تصور میکند که این دخالتهای بیدلیل والدینتان موجب برهم خوردن رابطه شما شده و ممکن است به قیمت از بین رفتن زندگی زناشوییتان تمام شود و باید فوراً به آن خاتمه داده شود.
همسرتان باور دارد که هربار که جانب والدینتان را میگیرید و برای جلوگیری از مداخلههای آنها هیچ کاری نمیکنید، به ازدواجتان خیانت میکنید. خیانت یکی از عمیقترین ضربههایی است که میتوانید به قلب همسرتان وارد کنید که اگر تغییر نکند میتواند خشم و ناراحتی شدید ایجاد کند که شما و همسرتان را از هم دورتر و دورتر کرده و در آخر ازدواجتان را به طلاق میکشاند. بله دقیقاً تا همین اندازه جدی است.
آیا دوست ندارید ازدواج با همسرتان بر هم بخورد؟ پس چه زن باشید و چه شوهر، هر دوی شما باید به این توافق برسید که مشکلی با خانواده همسر وجود دارد که باید حل شود تا بتوانید از ازدواجتان محافظت کنید. اگر خانواده زنتان در زندگی شما دخالت میکنند و این مسئله اعصاب شما را خورد کرده است، این هم به توجه فوری نیاز دارد.
دوست دارید بدانید چطور میتوانید با خانواده همسرتان کنار بیایید؟
• وفاداری را نمیتوان تقسیم کرد. وقتی با همسرتان ازدواج کردید، به او قول دادهاید که بالاترین اولویت زندگی را به او بدهید و وفاداری شما دقیقاً باید به همین باشد. اگر همسرتان با مادرشوهر خود مشکل دارد، این وظیفه شماست که پادرمیانی کرده و مشکل را حل کنید. اگر شوهری هم با مادر یا سایر اعضای خانواده همسرش مشکل دارد، باز هم این وظیفه زن است که جانب شوهرش را گرفته و مشکل را برطرف نماید.
• بین شما و خانواده همسرتان باید مرزهای درست و مشخصی ایجاد شود تا مشکلی ایجاد نشود. همراه با همسرتان درمورد این مرزبندیها مشورت کنید و نقش والدین همسر را در زندگی زناشوییتان مشخص کنید. همه موارد را جایی یادداشت کرده و به یک نتیجه مشخص برسید.
• والدین خودتان و همسرتان فقط چیزهایی را خواهند فهمید که خود شما به آنها میگویید. مرزها را طوری تعیین کنید که همسرتان بداند چه اطلاعاتی را میتواند با خانواده خودش و خانواده شما در میان بگذارد. اگر هر بار که عصبانی، خسته و ناراحت هستید و در زندگی زناشوییتان مشکل پیدا کردید، به خانه والدینتان میروید آنها فقط مشکلات را میشنوند و وقتی مشکلاتتان را حل میکنید آنها را نخواهند شنید. اگر در زندگیتان مشکل دارید، باید آن مشکل را به اتفاق همسرتان حل کنید، کاملاً خصوصی و محرمانه.
• مرزبندی زمانی تعیین کنید تا هر دوی شما بدانید چه مدت زمان را باید در خانه والدینتان سپری کنید و آنها چند وقت یکبار میتوانند پیش شما بیایند. گاهیاوقات زن و شوهرها به این دلیل دعوایشان میشود که والدین یکی از طرفین مدام در خانه آنها هستند و این باعث میشود هیچ زمانی را نتوانید تنها در کنار هم بگذرانید. یا گاهی هم زن مدام در خانه مادرش است و مسئولیتهای خانه خود را به گردن نمیگیرد و یا خانواده همسر مداوم تلفنی تماس میگیرند تا از جزئیات زندگی زناشویی شما باخبر شوند.
• مرزهایی برای تصمیمگیریها تعیین کنید تا هر دوی شما درک کنید که این خودتان هستید که باید تصمیمات را بگیرید بدون مشورت گرفتن و کمک خانوادهها. وقتی تصمیم را گرفتید نباید بگذارید چون یکی از والدین طرفین مخالفت کرده است، فکرتان را عوض کنید.
• درمورد مراقبت و تربیت بچهها مرز تعیین کنید تا استانداردها و قوانینی که در خانه شما مشخص شده است توسط خانوادههای طرفین برهم نخورد. اگر برای خودتان مرزی تعیین نکنید، مطمئناً مشکلاتی ایجاد خواهد شد. همچنین وقتی نتوانید والدین مداخلهگر را سر جای خود بنشانید، مشکلات حتی بیشتر هم میشوند.
• وقتی درمورد مرزبندیها تصمیم گرفتید، باید آنها را رعایت کنید. اگر یکی از طرفین این مرزها را بشکند، کل این فرایند برهم خورده و به والدین طرفین پیام دخالت کردن فرستاده میشود. علاوه بر این وقتی نتوانید یک توافق با همسرتان را رعایت کنید، اعتماد او را از دست خواهید داد. باید درک کنید که اگر اعتماد همسرتان را از بین ببرید، به قولوقرارهایتان در ابتدای ازدواج خیانت کردهاید.
• با والدینتان (یا والدین همسرتان که اعصابتان را خورد کردهاند) درمورد مرزبندیهایی که به اتفاق همسرتان مشخص کردهاید صحبت کنید. برای آنها مشخص کنید که این مرزبندیها را با هم تعیین کردهاید و مورد قبول هر دوی شماست. شاید باور نکنید اما خیلی از مادرشوهرها نمیدانند که دخالتهایشان چقدر باعث ناراحتی شما میشود به همین دلیل باید یاد بگیرید که چطور قاطع باشید و وقتی کاری انجام میدهند که باعث ناراحتی و سرخوردگی شما میشوند با روشهای قاطع و در عین حال محترمانه با آنها برخورد کنید.
• اگر مشخص است که در تعطیلاتی که باید در کنار خانوادههایتان بگذرانید، والدین شما و همسرتان با هم کنار نخواهند آمد، برای شما و همسرتان بهتر خواهد بود که هریک به طور جداگانه با خانواده خود صحبت کند. برای آنها توضیح دهید که بااینکه درک میکنید که ممکن است نتوانند دوستان خوبی برای هم شوند اما اگر بتوانند با هم کنار بیایند شما و همسرتان را بیاندازه خوشحال خواهند کرد.
• در موقعیتهای اجتماعی بهتر است که آنها دور از هم نگه دارید تا اینکه بخواهید مدام استرس کنار آمدن آنها را داشته باشید. اگر یک شام کوچک خانوادگی است، بهتر است هر خانواده را جداگانه دعوت کنید تا از روبرو شدن آنها جلوگیری کنید. اما به خاطر داشته باشید که همه آنها آدم بزرگ هستند، حتی اگر رفتارشان چیز دیگری را نشان دهد.
• هیچوقت سعی نکنید همسرتان را مجبور کنید که بین والدین خود و شما یکی را انتخاب کند. درک کنید که زن دیگری که در زندگی هر مردی هست مادر اوست. اگر دیدید که شوهرتان مدام میگوید "مادرم فلان کار را فلان طور انجام میدهد" به او بگویید که برود و با او زندگی کند.
• جنگهایتان را انتخاب کنید. گاهیاوقات باید قبول کنید که در بعضی موقعیتها مخالفت کنید، مودبانه به آنها بگویید که بااینکه از پیشنهادشان ممنونید اما شما و همسرتان هستید که تصمیم نهایی را میگیرید. دقت کنید که با ملاحظه و ادب رفتار کنید، احساسات و عصبانیتتان را کنترل کنید و قبل از به زبان آوردن هر جملهای آن را خوب در ذهنتان بررسی کنید.
آیا برای کنار آمدن با خانواده همسرتان مشکل دارید؟ اگر دوست دارید وضعیت خودتان را شرح دهید و از دیگران در قسمت نظرات راهنمایی بگیرید. یا اگر رابطه شما با والدین همسرتان بدون مشکل و خوشایند است تاجاییکه واقعاً آنها را دوست دارید و تحسینشان میکنید، چه توصیههایی میتوانید برای آنهایی که برای کنار آمدن با والدین همسرشان مشکل دارند مطرح کنید؟ منتظر نظرات و پیشنهادات شما هستیم.
نکات راهنمایی کننده
• به نقل سلامت نیوز هنگامی که تصمیم به خوابیدن گرفتید، و هنگامی که در رختخواب دراز کشیدید، صدای "تیک تیک" یک ساعت را در ذهن خود تصور کنید؛ تیک اول برای دم و تیک دوم برای بازدم. به خاطر بسپارید که این کار نباید استرسی به شما وارد آورد و نباید آن را به مثابه ی یک رقابت بدانید. اگر ذهن شما به سادگی منحرف می شود، باز از اول شروع کنید. این کار نیز به تمرین دارد.
• داروهایی (اعم از سنتی و جایگزین) نیز وجود دارد که مردم با مصرف آنها می توانند به خوب خوابیدن خود امیدوار شوند. ملاتونین دارویی است که بسیار توصیه می شود، چون کاملا طبیعی و غیر اعتیادآور است. در حالیکه داروهای سنتی در بدن، از طریق مواد شیمیایی کار خود را انجام می دهند، داروهای جایگزین مشخصی وجود دارند که سعی دارند تا به طور مستقیم با ذهن به تعامل بپردازند.
• مصرف کافئین خود را کاهش دهید.
• شکلات، مواد خوراکی شیرین، و همچنین نوشیدنی های شیرین را تا حد امکان مصرف نکنید. مواد شیرین، شما را بیدار نگاه می دارند. در عوض، نان و شیر مصرف کنید. مصرف مواد شیرین، بخصوص در مورد کودکان، می تواند موجب کابوس های شبانه شود. مصرف بیش از اندازه ی مواد شیرینی می تواند احساس بیماری را در شما ایجاد نماید.
• اگر در پاکسازی افکار ذهن خود دچار مشکل هستید، فقط تصور کنید که آنها را درون توالت انداخته اید، پاره پاره کرده اید، و یا در خاک مدفون ساخته اید. برخی افراد با انجام این کار، خواب آرامی را تجربه می کنند.
• روش دیگری نیز وجود دارد: تمامی افکار مزاحم خود را در یک جعبه قرار دهید، سپس این جعبه را از پنجره به بیرون پرتاب کنید؛ اگر برخی از این افکار باز به ذهن شما باز گشتند، فقط جعبه را به یاد آورید.
هشدارها
• بی خوابی می تواند مشکلی جدی به شمار آید، و اگر بر این باورید که عدم توانایی در خوابیدن، تاثیری منفی بر سلامتی شما خواهد داشت، حتماً به پزشک مراجعه نمایید.
• اگر با مشکلات خواب به طور مداوم سر و کار دارید و از آن رنج می برید، باید با پزشک خود مشورت نمایید، زیرا ممکن است بیماری جدّی داشته باشید.
• به ذهن خود اجازه ی سرگردانی ندهید. نکته ی اصلی در تلاش برای خوابیدن با داشتن تصوری عجیب و غریب این می باشد: بر یک موضوع خاص تمرکز کنید. اگر به ذهن خود اجازه سرگردانی دهید، ممکن است در پایان متوجه شوید در حال فکر کردن به موضوعی هستید که از آن فرار می کردید.
• درد مزمن می تواند چرخه ی خواب را بر هم زده و شما را دچار بی خوابی نماید. اگر از دردی مزمن رنج می برید، فراموش نکنید که قبل از خواب داروی خود را مصرف نمایید. اگر نیمه شب باید داروی خود را مصرف کنید، بدون آنکه از جای خود بلند شوید یا بخواهید لامپی را روشن کنید، دارو را بخورید. چیزهایی که به آنها نیاز دارید
• یک رختخواب راحت
• یک نوشیدنی آرامش بخش (به عنوان مثال، یک لیوان شیر)
• یک بالش با اندازه ی مناسب
چگونه افکار خود را قبل از خوابیدن آرام کنیم؟
7. قبل از خوابیدن کمی مراقبه (مدیتیشن)، انجام دهید. مراقبه ذهن شما را آرام می کند و برخی از انواع آن به شما یاد می دهد تا ذهن خود را به طور کامل از افکار مزاحم پاک کنید.
8. تلاش کنید، داستانی با جزئیات کامل در ذهن خود بسازید؛ داستانی که شما را جلب خود می کند. مطمئن باشید قبل از به پایان رسیدن داستان، به خواب خواهید رفت.
9. بر هر دم و بازدم خود تمرکز کنید. آرام تر نفس بکشید و از نفس کشیدن خود لذّت ببرید. بر این موضوع تمرکز کنید که نفس کشیدن، چه کار لذت بخشی است و چقدر خوب است که می توانید نفس بکشید. هنگامی که آرام تر نفس می کشید، ضربان قلب شما نیز آرام تر می شود، و در نتیجه ذهن و بدن شما نیز آرام خواهد شد.
10. ذهن خود را از تمامی افکار پاک کنید، و بر موضوعاتی تمرکز کنید که به خالی ماندن ذهن شما از افکار کمک می کنند. اگر فکری خواست وارد ذهن شما شود، مانع ورودش شوید و فقط استراحت کنید.
11. ذهن خود را از افکاری که شما را بیدار نگاه می دارند، پاک کنید. یک کیسه ی زباله را تصور کنید. افکاری که بر ذهن شما غالب هستند و اجازه نمی دهند تا به خواب روید را از ذهن خود پاک کرده و در این کیسه قرار دهید. حال که این فکر از ذهن شما خارج شده است، فکر دیگری شما را به خود مشغول می کند. این فکر را نیز در کیسه ی زباله قرار دهید. این کار را ادامه دهید تا زمانی که فکری در ذهن تان باقی نماند. حال سر کیسه را گره زده و آن را تا جایی که می توانید از ذهن خود دور نگاه دارید. حال زمان خوابیدن است.
12. میان وعده ای کوچک خورده و لیوانی شیر گرم بنوشید. گرسنه نبودن به شما کمک می کند تا درباره ی گرسنگی فکر نکنید. این به معنای پُرخوری نیست. می توانید یک عدد موز یا کمی نان گرم بخورید، اما مواد غدایی نمکی مصرف نکنید. زیرا نمک شما را تشنه کرده و مانع از به خواب رفتن شما می شود.
13. یک بطری آب در کنار رختخواب خود بگذارید، و هر زمان که احساس تشنگی کردید، جرعه ای از آن بنوشید.
14. بر روی فعالیت های مورد علاقه ی خود تمرکز کنید (برای مثال، بیسبال، فوتبال یا غیره). خود را در درون بازی قرار دهید.
15. برخی افراد توانایی عجیب اما شگفت انگیزی در استفاده از "رویاهای پشتیبان" دارند. اما رویاهای پشتیبان چیست؟ رویایی است که بارها و بارها آزمایش شده است و ثابت شده که چون یک لالایی آرام، افراد را به خواب می برد. برای مثال، یکی از عیب های خود را تصور کنید و تلاش نمایید تا به نحوی آن را تغییر داده و به سمت درستی هدایت کنید. نترسید؛ این تجربه شگفت انگیز خواهد بود.
16. تصور کنید که می توانید هر چیزی را در رابطه با خود تغییر دهید (چشم ها، مو، قدرت افسانه ای و غیره). تصور کنید اگر بتوانید کاری را انجام دهید، آن کار را انجام می دهید.
17. به آرامی خود را بی حس کنید. از انگشت کوچک پای راست خود شروع کنید تا به موهای سر برسید. این کار به احتمال زیاد شما را به خواب خواهد برد. اگر خوابتان نبرد، بار دیگر این کار را شروع کنید، اما این بار آهسته تر. اگر دچار خارش شدید، سعی کنید از آن چشم پوشی نمایید یا اینکه این کار را بار دیگر انجام دهید.
18. به موسیقی ملایمی گوش دهید تا به آرامی به خواب روید. موسیقی سبب می شود تا شما از فکر کردن دست بکشید و این یعنی آرام شدن ذهن و در نهایت به خواب رفتن. موسیقی را به اندازه کافی بلند کنید که حضورش را احساس نمایید، اما نه آنقدر بلند که تمرکز شما را بر هم زند.
البته دراين موضوع دو مطلب را بايد در نظر داشت
۱ نکات راهنمایی کننده
۲ هشدارها
كه بعدا ذكر خواهم كرد
چگونه افکار خود را قبل از خوابیدن آرام کنیم؟
می خواهم بخوابم، اما نمی توانم
7. قبل از خوابیدن کمی مراقبه (مدیتیشن)، انجام دهید. مراقبه ذهن شما را آرام می کند و برخی از انواع آن به شما یاد می دهد تا ذهن خود را به طور کامل از افکار مزاحم پاک کنید.
8. تلاش کنید، داستانی با جزئیات کامل در ذهن خود بسازید؛ داستانی که شما را جلب خود می کند. مطمئن باشید قبل از به پایان رسیدن داستان، به خواب خواهید رفت. 9. بر هر دم و بازدم خود تمرکز کنید. آرام تر نفس بکشید و از نفس کشیدن خود لذّت ببرید. بر این موضوع تمرکز کنید که نفس کشیدن، چه کار لذت بخشی است و چقدر خوب است که می توانید نفس بکشید.
هنگامی که آرام تر نفس می کشید، ضربان قلب شما نیز آرام تر می شود، و در نتیجه ذهن و بدن شما نیز آرام خواهد شد.
10. ذهن خود را از تمامی افکار پاک کنید، و بر موضوعاتی تمرکز کنید که به خالی ماندن ذهن شما از افکار کمک می کنند. اگر فکری خواست وارد ذهن شما شود، مانع ورودش شوید و فقط استراحت کنید.
11. ذهن خود را از افکاری که شما را بیدار نگاه می دارند، پاک کنید. یک کیسه ی زباله را تصور کنید. افکاری که بر ذهن شما غالب هستند و اجازه نمی دهند تا به خواب روید را از ذهن خود پاک کرده و در این کیسه قرار دهید.
حال که این فکر از ذهن شما خارج شده است، فکر دیگری شما را به خود مشغول می کند. این فکر را نیز در کیسه ی زباله قرار دهید. این کار را ادامه دهید تا زمانی که فکری در ذهن تان باقی نماند. حال سر کیسه را گره زده و آن را تا جایی که می توانید از ذهن خود دور نگاه دارید. حال زمان خوابیدن است.
12. میان وعده ای کوچک خورده و لیوانی شیر گرم بنوشید. گرسنه نبودن به شما کمک می کند تا درباره ی گرسنگی فکر نکنید. این به معنای پُرخوری نیست. می توانید یک عدد موز یا کمی نان گرم بخورید، اما مواد غدایی نمکی مصرف نکنید. زیرا نمک شما را تشنه کرده و مانع از به خواب رفتن شما می شود.
13. یک بطری آب در کنار رختخواب خود بگذارید، و هر زمان که احساس تشنگی کردید، جرعه ای از آن بنوشید.
14. بر روی فعالیت های مورد علاقه ی خود تمرکز کنید (برای مثال، بیسبال، فوتبال یا غیره). خود را در درون بازی قرار دهید.
15. برخی افراد توانایی عجیب اما شگفت انگیزی در استفاده از "رویاهای پشتیبان" دارند. اما رویاهای پشتیبان چیست؟ رویایی است که بارها و بارها آزمایش شده است و ثابت شده که چون یک لالایی آرام، افراد را به خواب می برد. برای مثال، یکی از عیب های خود را تصور کنید و تلاش نمایید تا به نحوی آن را تغییر داده و به سمت درستی هدایت کنید. نترسید؛ این تجربه شگفت انگیز خواهد بود.
چگونه افکار خود را قبل از خوابیدن آرام کنیم؟
باتوجه به نظر دوستان مبنی بر طولانی بودن اپها این موضوع در دو یا سه قسمت اپ می شود
می خواهم بخوابم، اما نمی توانم
داشتن تخیلی فعّال و خلاق، نعمتی بزرگ و فوق العاده است. با این حال، گاهی اوقات هنگامی که می خواهیم بخوابیم، این قوه خلاق اصلا خوشایند نمی باشد؛ در واقع، می تواند آزار دهنده نیز باشد. اماجای هیچ نگرانی نیست، زیرا روش های برای حل این مشکل وجود دارد.
درواقع بیداری شما میتواند دلایل متعددی داشته باشد مثلا در برخی موارد، شما ممکن است بیدار بمانید، چون در رابطه با مشکلی شخصی فکر می کنید و بابت آن نگرانید؛ مانند مشکلات ایجاد شده در محل کار، یا جر و بحث با دوستی صمیمی.
این به شما کمک می کند تا با وجود مشغله های ذهنی فراوان، باز هم خوابی آرام داشته باشید.
مراحل آرام کردن ذهن:
1. سنتی ترین روش برای کنار آمدن با ذهنی پر مشغله در نیمه شب، شمردن است. برای انجام این روش، گوسفندها انتخابی مناسب بشمار می آیند، اما شما می توانید هر چیزی را که دوست دارید انتخاب کنید. منطقی که پشت این رویکرد قرار دارد، می گوید که خسته کردن ذهن، سبب به خواب رفتن می شود. بنابراین، برای رسیدن به این هدف، چیزهای خسته کننده (مانند گوسفند) بهتر و مناسب تر می باشد.
2. روش دوم، تمرکز بر یک موضوع خاص می باشد، یک موضوع خسته کننده؛ و هدف از آن متوقف ساختن ذهن شما از سریع حرکت کردن می باشد. این روش، نیاز به تمرین بیشتری دارد، زیرا تخیل شما ممکن است این کار را دوست نداشته باشد.
بهتر است در مورد چیزی فکر کنید که تا حد امکان از سر شما دور باشد، مانند انگشت کوچک پای چپ خود. سعی کنید انگشت پای خود را احساس کنید و تنها درباره ی این انگشت فکر کنید. اگر فکرتان منحرف شد، باز هم به انگشت پا بر گردید.
3. می توانید موضوع دیگری را نیز تصور کنید، و آن دوچرخه سواری کردن است. مسیری خاص در محله ی خود را که به طور معمول در آن راه رفته، رانندگی کرده، یا دوچرخه سواری می کنید، تصور کنید (برای مثال، از خانه ی خود به محل کارتان یا مرکز شهر). تصور کنید که در امتداد این جاده در حال دوچرخه سواری هستید، و این کار رو واقعا و با تمام جزئیاتش تصور کنید.در حالیکه دوچرخه سواری می کنید، نگاهی به اطراف خود کنید، به خانه ها، مغازه ها، درخت ها، و تمام چیزهایی که در مسیرتان با آنها رو به رو می شوید. انجام این کار بسیار خسته کننده می باشد و به احتمال زیاد شما بیش از صد متر را نتوانید تصور کنید (زیرا شما به خواب خواهید رفت). با کمی تمرین، می توانید بیش از صد متر را نیز در خیال خود تصور کنید.
4. روش خوب دیگری نیز وجود دارد: تصور کنید که یک میلیارد تومان برنده شده اید؛ آن را در خیال خود مصرف کنید. محاسبه کنید که قیمت یک قایق، یک اتومبیل شیک، یک خانه ی رویایی، کارهای خیریه و غیره، چقدر خواهد بود. تصور جالبی است، این طور فکر نمی کنید؟!!
5. همچنین، می توانید تلاش کنید تا ذهن خود را قبل از خوابیدن آرام نمایید. انجام جدول کلمات متقاطع، جدول ساداکو، یا کمی خواندن (کتاب یا روزنامه)، ممکن است ذهن شما را آرام کرده و به راحتی به خواب روید.
توجه: برای برخی افراد، این کار نتیجه ی بالعکس دارد. ممکن ایت سبب شود تا آنها بیشتر بیدار بمانند، بخصوص اگر در حال خواندن کتابی هیجان انگیز باشند. یکی از بهترین انتخاب ها برای خواندن قبل از خواب، خواندن کتاب هایی هیجان انگیز است که قبلاً آنها را خوانده اید و از پایان ماجراها اطلاع دارید. بهتر است بدانید که خواندن کتاب های کدام ژانر شما را بیدار نگاه می دارد و کدام ژانر به خواب می برد.
6. به جای آنکه بر ذهن خود تمرکز کنید، ممکن است دوست داشته باشید که بر بدن خود تمرکز نمایید. پیش از خوابیدن کمی نرمش کنید (برای مثال، کمی راه بروید) یا کمی یوگا کار کنید تا بدنتان برای خوابیدن آماده شود. البتّه، انجام این کارها، بر روی برخی افراد اثر معکوس دارد.
البته این موضو ع ادامه دارد که در اپ بعدی ادامه ان را خواهید خواند ممنونم